محل تبلیغات شما

به درجه ای رسیدم ک از حرف زیاد فقط سکوت میکنم

 

سکوت سکوت سکوت

 

باورم نمیشه منی که معروف بودم ب پرحرفی و اینک هیچ وقت حرفام تمومی نداره، حالا دیگه حوصله ی کلمه حرف زدن یا نوشتن رو ندارم 

 

چه تلخ

چه روزگاریع واقعن

گاهی فک میکنم نهایتش اینه که چار روز دیگ میمیریم حالا مگ مهمه ب عشقت برسی یا ن

 

 

امشب از بس گریه کردم و هی خواسم خودمو کنترل کنم و اشکامو سریع پاک کردم، رفتم جلو آینه دیدم چقدر پشت چشمم و دور و پایین چشمم وحشتناک خون مرده و سیاااااه شده حالا خدانکنه خون مردگی ها کک مک نشن، حیفه پوست صاف و بدون جوش منه

سکوت پر از حرف‌...

سلام.. امروز 20 اردیبشهته 98 هس

حالا ,سکوت ,ب ,چشمم ,خون ,حرف ,رفتم جلو ,جلو آینه ,کردم، رفتم ,پاک کردم، ,سریع پاک

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها